قصه های الفبا هوپا
مشخصات،قیمت وخرید اینترنتی کتاب قصه های الفبا هوپا :
آ آبله مرغان گرفته بود تب داشت مرغ هایش هی آب می خواستند هی دانه می خواستند آ هم هی بهشان آب و دانه می داد یک روز گذشت دو روز گذشت آ دوست داشت برود مدرسه پیش دوستانش اما مرغ ها نمی گذاشتند هی قدقدقدا می کردند و از سر و کولش بالا می رفتند مرغ های ا همه قرمز بودند یا برایش تخم می گذاشتند یا باهاش مرغ من روزی چند تا تخم می گذارد بازی می کردند.یک آ خیلی غصه خوورد مرغ ها پرسیدند آ جون چرا این قدر غصه می خوری ؟آ گفت آخ چه کار کنم؟دوست دارم برم مدرسه مرغ ها قدقدقدایی کردند و گفتند خب برو اینکه دیگه غصه خوردن نداره آ گفت چه جوری ؟نمی تونم اگه برم دوست هام هم مثل من مریض می شند آبله مرغون می گیرند