بانک کتاب سیب ترش

امیرکبیرایروینگ استون

رنج و سرمستی ایروینگ استون امیرکبیر

۲۰۰,۰۰۰ تومان

وزن1400 گرم
انتشارات

نویسنده

تعداد-صفحات

826

نوع جلد

شومیز

شابک

978600123456

قطع

وزیری

مترجم

پرویز داریوش

رنج و سرمستی ایروینگ استون امیرکبیر طبقه دوم نشسته بود و گونه‌های نحیف خود را با خطوط طولانی استخوانی، پیشانی صاف، و گوشهایی که پشت سر قرار داشتند

توضیحات

رنج و سرمستی ایروینگ استون امیرکبیر

او جلوی آینه‌ای در اتاق خواب طبقه دوم نشسته بود و گونه‌های نحیف خود را با خطوط طولانی استخوانی، پیشانی صاف، و گوشهایی که پشت سر قرار داشتند، موی تیره مجعد حلقه شده در جلو، چشمهای درشت کهربایی با پلک افتاده ترسیم می‌کرد.

سیزده ساله با تمرکز خاصی اندیشید: “من خوب طراحی نشده‌ام. ذهن من خارج از کنترل است، با پیشانی اضافه بر دهان و گونه‌ام. کسی باید از خط عمود

استفاده کند.” او بدن سفت خودش را تکان داد جوریکه چهار برادری که پشت سرش خوابیده بودند بیدار نشوند، و بعد یکی از گوشهایش را از طریق دل آنگولارا کج کرد تا صدای سوت دوستش گراناچی را بشنود. با ضربه‌های سریع مدادرنگی او توانست چهره‌ها را بازبینی کند، حالت تخم مرغی چشم را گشادتر کرد، پیشانی را گرد،

گونه‌های باریک را عریض‌تر، لب‌ها را حجیمتر، و چانه را بزرگتر کشید. او فکر کرد “این است. الان بهتر بنظر می‌رسد. بسیار بد است که چهره‌ای نمی‌تواند قبل از تحویل دادنش مانند برنامه‌هایی برای نمای کلیسای اعظم مجدد ترسیم شوند.”

مشخصات،قیمت وخرید اینترنتی کتاب رنج و سرمستی ایروینگ استون امیرکبیر :

 

نغمه‌های پرندگان فلوت‌زنان از پنجره ده فوتی، که آنرا به هوای خنک صبحگاهان باز کرده بود شنیده می‌شد. او کاغذ نقاشیش را زیر بالش بالای تختش مخفی کرده بود و بی صدا از پله‌های گرد سنگی به خیابان رفت.

دوستش فرانسیسکو گراناچی جوان نوزده ساله‌ای بود، سرش کمی بزرگتر از او، با موهایی به رنگ یونجه و چشمان آبی هوشیار بود. یک سال گراناچی مصالح نقاشی را و پناهگاهی در خانه پدری‌اش روبروی دی بنتاکوردی، همچنین اثر انگشتی که محرمانه از استودیوی جیرلاندایو قرض گرفته بود به او می‌داد. پس گراناچی پسر یک خانواده مرفه، شاگرد فیلیپینو لیپی در سن ده سالگی بود، در سن سیزده سالگی بعنوان پیکره اصلی رستاخیز جوانان در تقدس قرار داده شد تا از او نقاشی کنند.

پیتر ریزینگ خواهرزاده امپراتور، در گارمینه، که ماساچیو ناتمام آنرا رها کرد، و اکنون شاگردی جیرلاندایو را می‌کرد. گراناچی نقاشی خودش را جدی نمی‌گرفت، اما چشمان تیزبینی برای کشف هوش و استعداد در دیگران داشت.

گراناچی با هیجان گفت: “اینبار تو واقعاً با من می‌آیی؟”

“این هدیه تولد من به خودم است.”


این کتاب در بانک کتاب سیب ترش عرضه شده است.
شما میتوانید خرید آسان و مطمئن را با ما تجربه کنید.
تهیه و ارسال کتاب شما در سریع ترین زمان ممکن به سراسر کشور با سیب ترش

سبد خرید
Instagram WhatsApp WhatsApp
فروشگاه
0 علاقه مندی
حساب کاربری من
0 محصول سبد خرید

ورود

هنوز حساب کاربری ندارید؟